رو در رو |
مجالي براي رابطه اي دوطرفه شايد |
Monday, March 04, 2002
٭ دو تن از همکاران روزي باÙ�Ù‡ نويس مرا قدر نهاده اند Ùˆ مطلع کرده اند Ú©Ù‡ با واژگان پيوندي Link نوشته هاي مرا نشاني داده اند Ù€ سپاس از مهدي Ùˆ همچنين آن Ù…ØÚ©ÙˆÙ… به اعدامي Ú©Ù‡ مي گويد واقعا تنها است
........................................................................................نوشته شده در ساعت 11:44 AM توسط rasteen Friday, March 01, 2002
٭ اين جمله را بخوانيد از ماشالله شمس الواعظين:
........................................................................................(( در آينده هر از چند گاهی به پنجره وبلاگ‌های شما سرکی خواهم کشيد تا بهداشتی بودن ادبياتتان را شاهد باشم.)) نمي دانم ØŒ شايد هم بايد اين طور ديد Ú©Ù‡ جناب شمس نه اين Ú©Ù‡ تنها هنوز ساکن شهر پدرسالاري Ùˆ مردپروري است ØŒ بلکه کماکان به ØÙˆØ²Ù‡ انديشه از راست به Ú†Ù¾ تعلق دارد Ùˆ با آنکه از هزاره سوم سخن مي گويد Ùˆ داعيه اشراÙ� بر چگونگي Ù�ضاي Ù�رهنگي آن دارد ØŒ همچنان از مباني اÙ�لاطوني به مثابه نگاهي مطلق از Ú©Ù„ به جز استÙ�اده مي کند Ù€ هم کار روزنامه نويس ما گويا نياموخته است Ùˆ هنوز باور ندارد Ú©Ù‡ هر رسانه اي مخاطب را انتخاب مي کند همچنان Ú©Ù‡ هر شهروندي ØŒ رسانه مورد طلب خود را Ù€ نوشته شده در ساعت 11:24 AM توسط rasteen Monday, February 25, 2002
٭ سلام مي کنم به Ø´Ø¨Ø Ø¹Ø²ÙŠØ² Ùˆ باران نازنين
نوشته شده در ساعت 3:54 AM توسط rasteen
٭ - سلام نيما
- سلام مرد خوشبخت - - - راستين ØŒ Ù�قط خواهش مي کنم روزي باÙ�Ù‡ ات تعطيل نشود ! نوشته شده در ساعت 3:52 AM توسط rasteen
٭ مي گويد خيلي تضاد دارم با نوشته هايم Ù€ مريم کرباسي معتقد است Ú©Ù‡ نوشته هايم متعلق به آن آدمي است Ú©Ù‡ روز اول در شمال ديده است Ùˆ نه مني Ú©Ù‡ اين روزها Ùˆ بواسطه ارتباط بيشتر مي شناسد Ù€ مي گويد Ù�رق مي کنم با خودم !
........................................................................................نوشته شده در ساعت 3:50 AM توسط rasteen Tuesday, February 19, 2002
٭ برگ بيد است Ù€ نديده مي دانم Ú©Ù‡ مجنون است Ùˆ لطيÙ� Ù€ سپيده برگ بيد است Ùˆ ديگر در روزي باÙ�Ù‡ اش نخواهد نوشت تا بعد Ù€ Ú¯Ù�ته است Ú©Ù‡ نمي گويد چرايش را Ùˆ منع کرده است پرسيدنش را ØŒ باشد Ù€ Ø®Ù�Ù‡ مي شوم Ùˆ نمي گويم Ú©Ù‡ ØÙŠÙ� آن قلم پخته Ùˆ نگاه ناب Ùˆ آگاهانه زنانه است Ú©Ù‡ ØØ¬Ø§Ø¨ پذيرد Ùˆ از نظرها پنهان گردد Ù€ Ø®Ù�Ù‡ مي شوم Ùˆ نمي گويم Ú©Ù‡ گوشه اي از اين جريان Ù�رهنگ ساز به دستان او بوده است Ùˆ بايد Ú©Ù‡ باشد Ù€ سپيده برگ بيد است آخر Ùˆ دستانش ØØªÙŠ Ø¨Ù‡ سرانگشتان تاول تاول ØŒ هويتي غير قابل انکار دارند Ù€ باشد ØŒ باشد Ù€ Ù€ Ù€
........................................................................................نوشته شده در ساعت 1:33 PM توسط rasteen Sunday, February 17, 2002
٭ شهرزاد عالم Ù�تØÙŠ Ø±ÙˆØ²ÙŠ باÙ�Ù‡ اي دارد Ú©Ù‡ امروز نامش ايستگاه است Ùˆ تا امروز نام هاي بسياري بر خود ديده است Ù€ امروز ديگر رنگش هم آبي است ØŒ تيره شايد هم سرمه اي Ù€ من اما اين ها را نمي خواهم بگويم Ùˆ چيزهاي ديگري را Ú©Ù‡ راجع به اوست Ù€
........................................................................................شهرزاد مطلبي نوشته است درباره روز ولنتاين Ú©Ù‡ مي خواهم بدان بپردازم ما امروز به عنوان ÙŠÚ© ملت با تمامي پيشينه تاريخي Ùˆ Ù�رهنگي Ùˆ تمدن خويش در ميانه چهارراهي ايستاده ايم Ú©Ù‡ ملل ديگر با Ù�رهنگ Ùˆ تمدن متعلق به خودشان در ديگر وجوه آن قرار دارند Ù€ با يکديگر ارتباط دازيم ØŒ هم را مي بينيم Ùˆ بر هم اثر مي گذاريم Ù€ هر گاه در Ù�رهنگ يا تمدن جايي خالي براي کنش ويا واکنشي هم آهنگ با اÙ�Ù‚ انديشه آن ملت وجود داشته باشد Ùˆ مردمان آن اجتماع مورد عرضه آن قرار گيرند ØŒ از هر سو Ú©Ù‡ باشد ØŒ مي توان انتظار پذيرش آن را توسط ملت ميزبان از Ù�رهنگ ميهمان دارا بود Ùˆ زماني Ú©Ù‡ آن کنش Ùˆ يا واکنش توسط اکثريت پذيرÙ�ته Ùˆ اعمال گردد ØŒ ديگر هنجار است Ùˆ جزو ميراث Ù�رهنگي Ùˆ يا تمدن آن ملت Ù€ من نظريه تهاجم Ù�رهنگي را قبول ندارم ØŒ Ù�رهنگ اساسا از آن جنسي نيست Ú©Ù‡ بتوان با آن به جايي Ùˆ يا کساني يورش برد Ù€ Ù�رهنگ کالاي رابطه چند وجهي Ùˆ چند رويه است Ù€ من به دهکده جهاني هم اعتقادي ندارم اما تبادل Ùˆ ارتباط Ù�رهنگ ها را مي بينم ما ايرانيان ساکن ايران ØŒ پر از جاهاي خالي براي ابراز شادي Ùˆ نزديکي Ùˆ هم دلي هستيم Ù€ ØØ§Ù„ در مقابل آن Ú†Ù‡ Ú©Ù‡ امروزه از Ù�رهنگ Ùˆ تمدن ايراني تبليغ مي شود Ùˆ آنچه Ú©Ù‡ مربوط به شيعه صÙ�وي است Ùˆ در روزمرگي ما جاري ØŒ آيين روز ولنتاين با اين همه تبليغ توسط رسانه هاي ارتباطي مطمئنا پذيرÙ�تني است Ù€ چهار سال پيش در Ù�رهنگ ما آييني بدين نام نبود اما امروز دست Ú©Ù… جزو Ù�رهنگ تهران نشينان است Ù€ دو سال پيش در کانون شعر دانشگاه ØŒ شعري با نام ولنتاين خوانده Ùˆ در نشريه Ù‡Ù�تگي ما نيز چاپ شد Ù€ هم آن زمان Ùˆ هم بعدها بسياري بر آن Ù„Ù�ظ Ùˆ آن شاعر خرده ها گرÙ�تند Ùˆ تا آنجا پيش رÙ�تند Ú©Ù‡ Ù€ Ù€ Ù€ من اما Ù�کر مي کردم Ùˆ هم چنان نيز Ú©Ù‡ اين درست کار شاعر ØŒ نويسنده Ùˆ يا هنرمند ÙŠÚ© جامعه است Ú©Ù‡ Ù�رهنگ سازي کند Ùˆ به تاثرات Ù�رهنگ خويش Ùˆ مردمان اش ØØ³Ø§Ø³ باشد Ù€ اين درست کار ماست شهرزاد ØŒ Ú©Ù‡ تاريخچه ولنتاين را براي تمام آن بچه جغله هاي خوش تيپ به تکرار بازگوييم Ù€ مايي Ú©Ù‡ ريشه را مي دانيم Ùˆ درد اجتماع مان را در ØØ§Ù„ÙŠ Ú©Ù‡ درد Ù�رهنگ خودي داريم Ù€ دوست داشتن رسم پسنديده اي است Ùˆ ما امروز بيش از هر وقت ديگر بدان نيازمنديم Ùˆ اين وظيÙ�Ù‡ ماست Ú©Ù‡ چنين آييني را گرچه مهمان ناخوانده بوده باشد ØŒ امروز به رنگ Ùˆ سياق Ù�رهنگ خودمان بازسازيم نوشته شده در ساعت 2:49 AM توسط rasteen Wednesday, February 13, 2002
٭ بالاخره گلنوش آمده است Ùˆ خوانده است روزي باÙ�Ù‡ ام را Ù€ به نکته سنجي نگاه ام ايراد گرÙ�ته است Ùˆ يادآوري ام کرده است Ú©Ù‡ اين گونه ØŒ زندگي را بر خودم سخت تر خواهم کرد
........................................................................................نوشته شده در ساعت 4:41 AM توسط rasteen Wednesday, February 06, 2002
٭ گندم زار روزي باÙ�Ù‡ اي است Ú©Ù‡ نميدانم مال کيست Ùˆ چرا Ú©Ù… کار است در ØØ§Ù„ÙŠ Ú©Ù‡ از قراين پيداست Ú©Ù‡ چنته پري دارد Ù€ نشاني نامه هم ندارد تا اول به خودش بگويم پس شما بدانيد Ú©Ù‡ قلم خوبي دارد ØŒ يعني من اين طور Ù�کر مي کنم Ùˆ پسنديده ام
نوشته شده در ساعت 6:09 AM توسط rasteen
٭ قسمتي از ÙŠÚ© نامه
........................................................................................چرا در بد ØØ§Ù„ÙŠ بوده اي ØŸ دوست ندارم Ú©Ù‡ باز هم در آن ØØ§Ù„ باشي ،چه شده Ú©Ù‡ اين همه بوي غم مي دهد نامه ات ØŸ نمي دانم مي توانم بپرسم يا نه ونمي دانم قصد Ú¯Ù�تن خواهي کرد يا نه ØŒ اما دوست من انگار Ú©Ù† Ú©Ù‡ نمي توانم جلوي خويش را بگيرم Ù€ در مملکت Ùˆ Ù�رهنگ ما بي خبري خوش خبري نيست مثل آن جا Ú©Ù‡ تويي ،بي خبري براي من ساربان بدترين خاطره ها Ùˆ گمانه ها است Ù€ عزيز من ØŒ آه من با جسارت خواننده ام را با اين Ù„Ù�ظ خوانده ام هميشه اما از تو اجازه ام بايد خواست ،بانو Ú©Ù… کاري من از گرÙ�تاري هاي خوش خوشانک وار نيست از اÙ�تادن به دام روزمرگي ها هم نيز نمي خواهم با نقس مسموم خويش هواي خاطرت را بيالايم ØŒ اما من با تو آيينه وارم Ùˆ راستين ØŒ چاره ندارم عزيز من ØŒ Ú©Ù… کاري من همه Ù…ØØµÙˆÙ„ دل تنگي است ØŒ از درخت از پنجره Ùˆ از اين مردم خاموش Ùˆ سر در گريبان غريبي Ù�روبرده من Ù�ردا ØµØ¨Ø Ø§Ø² تهران Ù�رار مي کنم Ù€ مي خواسته ام در روزي باÙ�Ù‡ ام بنويسم :Ø®Ø¯Ø§ØØ§Ù�ظ شهر دودزده ،و کرکره اش را بکشم پايين براي مدتي Ú©Ù‡ نخواهم بود ØØ§Ù„ا اما مي بينم Ú©Ù‡ نمي توانم همين طور ساکت Ùˆ کور Ù�رار کنم وقتي Ú©Ù‡ مي گويي روزي دو سه بار به شوق خواندن سراغ اش را مي گيري Ùˆ مرا به Ù�کر انداخته اي Ú©Ù‡ راستي ØŒ آن کنتور در اين هشت روز 288بار چرخيده است نوشته شده در ساعت 5:51 AM توسط rasteen
|